به عنوان والدین، یافتن مرز بین مراقبت از فرزندان و انجام کارهای بیش از حد برای آنها می تواند چالش برانگیز باشد. به همان اندازه دشوار است که بدانیم تشویق آنها به انجام کاری به تنهایی از مرز حمایت نکردن آنها در مواقعی که به ما نیاز دارند عبور کرده است. اکثر والدین زمان زیادی را صرف تلاش برای ایجاد نوعی تعادل می کنند.
ما بسیاری از تعاملات خود را با فرزندانمان ترک می کنیم و می پرسیم: “آیا من در حال تربیت هستم یا غفلت می کنم؟ آیا کم کاری می کنم یا زیاده روی می کنم؟»
من اغلب می گویم که والدین مانند یک پلت فرم عالی هستند که فرزندان ما می توانند از آن بیرون بیایند و کشف کنند. با ایجاد یک پایگاه امن، فرزندان ما می توانند با احساس امنیت درونی به دنیا بروند. این تقریباً از لحظه ای شروع می شود که بچه های ما می توانند بخزند یا اولین قدم های لرزان خود را از ما دور کنند. وظیفه ما اجازه دادن به این کاوش است. ترفند این است که در لحظه ای که احساس ترس، اضطراب یا عدم اطمینان می کنند، می دانند که می توانند برای آرامش به ما بازگردند.
همانطور که بچه های ما بزرگتر می شوند و مستقل تر می شوند، ما نیز باید به نقش های مختلف تبدیل شویم، استقلال آنها را آموزش دهیم و از آنها حمایت کنیم و در عین حال پایگاهی امن باشیم. برای همه والدین کودکان در هر سنی که با این انتقال دست و پنجه نرم می کنند، اصول ارزشمندی وجود دارد که می تواند به رشد و شکوفایی شما و فرزندانتان کمک کند.
اولین کاری که می توانیم انجام دهیم این است که آنها را در پروژه ها بگنجانیم و به آنها مسئولیت دهیم. من اخیراً زندگی نامه ویل اسمیت بازیگر را خواندم که در آن او داستانی از پدرش به اشتراک گذاشت که به او و برادرانش گفته بود که می خواهند دیوارهای فروشگاه جدید خانواده را بسازند. در ابتدا بچه ها از این پیشنهاد غرق شدند. چگونه می توانیم دیوار بسازیم؟ ما فقط بچه ایم! برای همیشه طول خواهد کشید. با این حال، پدرش پس از آموزش نحوه چیدن آجر به آنها گفت که نگران دیوار نباشند. فقط روی نمایش هر روز تمرکز کنید و هر آجر را یکی یکی بچینید. در نهایت فروشگاه ساخته شد.
این ایده برای دادن مسئولیتهای قابل مدیریت به فرزندانمان و تشویق آنها به برداشتن گامها به جای انتظار از آنها برای انجام کارهای بزرگ، درس قدرتمندی برای ارائه است. مغز کودکان ما با سرعت فوقالعادهای سریع سیمکشی میکند، و برای دنیا آسان است که آنها را غافلگیر کند. در حالی که نمیخواهیم روی تپههای فشار روی هم انباشته کنیم، وقتی فرصتی را که با مسئولیتپذیری همراه است از آنها سلب میکنیم، اعتماد آنها را تضعیف میکنیم.
آن لاموت در کتاب کلاسیک خود، پرنده توسط پرنده: برخی دستورالعمل ها در مورد نوشتن و زندگی، نوشت:
سی سال پیش برادر بزرگتر من، که در آن زمان ده ساله بود، سعی داشت گزارشی درباره پرندگان بنویسد که سه ماه فرصت داشت تا بنویسد. [این] قرار بود روز بعد باشد. ما بیرون در کلبه خانوادهمان در بولیناس بودیم، و او در حالی که اشک میریخت، پشت میز آشپزخانه بود، دور آن را کاغذ کلاسور و مداد و کتابهای باز نشده درباره پرندگان احاطه کرده بود، و از عظمت کار پیش رو بیحرکت شده بود. بعد پدرم کنارش نشست و دستش را دور شانه برادرم انداخت و گفت: پرنده به پرنده، رفیق. فقط آن را پرنده به پرنده ببرید.”
با کمک به فرزندانمان بر روی گامهای کوچک و در عین حال مهم تمرکز میکنند (مثلاً مطالعه برای یک آزمون، به جای نگرانی در مورد نمره کلی کلاس خود)، تمرکز و رشد را تشویق میکنیم. ما همچنین میتوانیم آنها را در زندگی خود بگنجانیم، و از آنها کمک کنیم که به روشهایی طبیعی و مفید برای اطرافیانشان کمک کنند. برای اینکه آنها را بخشی از کارهای روزانهای کنیم که زندگیشان را راحت میکند، خواه چیدن سفره، کاشت باغ، یا ساختن دیوار، به طور مداوم به آنها اجازه میدهیم از آنچه به دست آوردهاند لذت ببرند و در مورد آن فکر کنند.
احساس موفقیت چیزی نیست که والدین بتوانند آن را بسازند. ما باید فرصت های مسئولیت پذیری را فراهم کنیم و به فرزندمان اعتماد کنیم. این ربطی به ساختن یا تمجید ندارد، بلکه یک باور اساسی به توانایی آنهاست که خودشان می توانند با انجام وظایف، آجر به آجر یا پرنده به پرنده به آن متصل شوند.
دومین چیزی که باید در نظر داشته باشیم این است که هر چه باشد، فرزندان ما ما نیستند. وقتی به فرزندان خود مسئولیت می دهیم یا آنها را در مسیری قرار می دهیم تا به اهداف خاصی دست یابند، باید همیشه از خود بپرسیم که این اهداف متعلق به چه کسانی هستند و به چه کسانی خدمت می کنند. خیلی اوقات، ما خواسته ها، نیازها و تجربیات خود را به فرزندانمان فرافکنی می کنیم. ممکن است برای آنها لیستی از چیزهایی بخواهیم که هرگز نداشتیم، یا ممکن است برای انجام کارهایی که هرگز نتوانستیم به آنها اعتماد کنیم. شاید خیلی بد به نظر نرسد که بخواهیم فرزندمان آن را بهتر از خودمان داشته باشد، اما وقتی فرزندانمان را تکراری از خودمان میبینیم، به احتمال زیاد آنها را آنطور که هستند نمیبینیم.
خطر تلاش برای تربیت مجدد خود فرزندمان به جای تربیت فردی که فرزندمان است این است که ممکن است با ویژگی ها و آرزوهای منحصر به فرد او هماهنگ نباشیم. آنچه که ما به عنوان رفتار تشویق کننده یا تشویق کننده درک می کنیم، ممکن است از توانایی ها و خواسته های طبیعی فرزندمان حمایت نکند. برای مثال، وادار کردن آنها به نواختن یک ساز، ممکن است چیزی به نظر برسد که یک روز از ما تشکر خواهند کرد، اما باید از خود بپرسیم: “آیا این به خاطر یادگیری یک مهارت مفید است یا اینکه ما باید پدر و مادر کسی باشیم که می نوازد. یک ساز موسیقی؟»
به منظور تربیت یک فرد توانا و با اعتماد به نفس، ما باید مراقب چیزهایی باشیم که فرزندانمان را روشن می کند. توانایی ها و علایق طبیعی آنها کجاست؟ کدام یک از آن ها منحصر به آنهاست و با ما متفاوت است؟ باز بودن نسبت به این چیزها به ما کمک می کند تا به بخش هایی از فرزندانمان متصل شویم که می توانند از پرورش و حمایت استفاده کنند. باز هم، این را نباید با فشار اشتباه گرفت. این در مورد هماهنگی با فرزندانمان است، در حالی که آنها در حال کاوش و کشف خود هستند.
هنگامی که کودک چیزی را شناسایی کرد که علاقه یا تخیل او را جذب می کند، خواه یک ورزش، یک نوع هنری یا موضوعی در مدرسه باشد، ما می توانیم به او کمک کنیم تا مسیری را برای دنبال کردن آن باز کند. ما میتوانیم با تغییر تمرکزشان بر روی آن اهداف گام به گام و اجازه دادن به آنها برای لذت بردن از این فرآیند، به آنها کمک کنیم که به آن پایبند باشند.
تربیت کودک، زمانی که از وابستگی کامل به استقلال می رسد، انواع غرایز و احساسات را به وجود می آورد. یافتن نقطه ای شیرین از فشار زیاد، تعریف و تمجید بیش از حد، یا انجام بیش از حد برای فرزندمان به صبر و درون نگری نیاز دارد. به عنوان والدین، ما باید شفقت به خود را تمرین کنیم و زمانی را برای جدا کردن دروسی که میخواهیم فرزندمان خودش یاد بگیرد از درسهایی که ناشی از انتظارات پیچیده خودمان است، جدا کنیم. وقتی هدف را اینگونه می بینیم که فرزندمان احساس می کند که خودش است، در حالی که دلسوزی و احساس مسئولیت دارد، می توانیم منبع محکمی از حمایت باشیم. ما میتوانیم در کنار آنها قدمهایی برداریم، هم در حال ساختن و هم در حال رشد.
مطالب بیشتری در این زمینه بزارید