سبک دلبستگی ما بر همه چیز تأثیر میگذارد، از انتخاب شریک زندگیمان گرفته تا پیشرفت روابط ما و متأسفانه پایان آنها. به همین دلیل است که شناخت الگوی دلبستگی می تواند به ما در درک نقاط قوت و آسیب پذیری خود در یک رابطه کمک کند. یک الگوی دلبستگی در دلبستگی های دوران کودکی ایجاد می شود و به عنوان یک الگوی کاری برای روابط در بزرگسالی ادامه می دهد. این مدل دلبستگی بر نحوه واکنش هر یک از ما به نیازهای خود و چگونگی برآورده شدن آنها تأثیر می گذارد. هنگامی که یک الگوی دلبستگی ایمن وجود دارد، یک فرد دارای اعتماد به نفس و تسلط بر خود است و می تواند به راحتی با دیگران تعامل داشته باشد و نیازهای خود و دیگران را برآورده کند. با این حال، زمانی که یک الگوی دلبستگی مضطرب یا اجتنابی وجود دارد و شخصی شریکی را انتخاب می کند که با آن الگوی ناسازگار مطابقت دارد، به احتمال زیاد فردی را انتخاب می کند که گزینه ایده آلی برای خوشحال کردن او نیست.
به عنوان مثال، فردی که دارای مدل کاری دلبستگی مضطرب/مشغول است، احساس می کند که برای نزدیک شدن به کسی و برآورده شدن نیازهای خود، باید همیشه با شریک زندگی خود باشید و اطمینان حاصل کنید. برای حمایت از این درک از واقعیت، آنها فردی را انتخاب می کنند که منزوی است و برقراری ارتباط با او سخت است. فردی که مدل کارکرد دلبستگی طردکننده/اجتنابی دارد، تمایل به دور بودن دارد، زیرا مدل آنها این است که راه برآورده کردن نیازهای شما این است که طوری رفتار کنید که انگار هیچ نیازی ندارید. او سپس فردی را انتخاب می کند که مالکیت بیشتری دارد یا بیش از حد خواستار توجه است. به یک معنا، ما خودمان را با یافتن شرکایی که مدل های ما را تایید می کنند، راه اندازی می کنیم. اگر با یک الگوی دلبستگی ناایمن بزرگ شده باشیم، ممکن است در بزرگسالی الگوهای مشابهی از روابط را پیش بینی کنیم یا به دنبال تکرار آن باشیم، حتی زمانی که این الگوها به ما صدمه می زند و به نفع خودمان نیست.
دکتر فیلیپ شیور و دکتر سیندی هازان در تحقیقات خود دریافتند که حدود ۶۰ درصد افراد وابستگی ایمن دارند، در حالی که ۲۰ درصد وابستگی اجتنابی و ۲۰ درصد دلبستگی مضطرب دارند. خوب این به چه معنا است؟ سوالاتی وجود دارد که می توانید از خود بپرسید تا به شما در تعیین سبک دلبستگی و تأثیر آن بر روابط شما کمک کند. در ۱۳ آگوست، من میزبان یک وبینار CE با دکتر فیلیپ شیور با موضوع “عشق ایمن و ناایمن: دیدگاه دلبستگی” خواهم بود. چگونه آنها معمولاً زوج ها را در روابط خود تحت تأثیر قرار می دهند.
دلبستگی ایمن – بزرگسالانی که به طور ایمن دلبستگی دارند تمایل دارند از روابط خود رضایت بیشتری داشته باشند. کودکانی که دلبستگی ایمن دارند، والدین خود را به عنوان پایگاهی امن می بینند که از آنجا می توانند به طور مستقل به کاوش جهان بپردازند. یک بزرگسال مطمئن رابطه مشابهی با شریک عاشقانه خود دارد، احساس امنیت و ارتباط می کند، در حالی که به خود و شریک زندگی خود اجازه می دهد آزادانه حرکت کنند.
بزرگسالان مطمئن زمانی که شریک زندگی آنها احساس ناراحتی می کند، حمایت می کنند. آنها همچنین زمانی که خود احساس ناراحتی می کنند برای آرامش به سراغ شریک زندگی خود می روند. رابطه آنها صادقانه، باز و برابر است و هر دو نفر احساس استقلال و در عین حال دوست داشتنی نسبت به یکدیگر دارند. زوجهای دلبسته ایمن تمایلی به درگیر شدن با آنچه پدرم، روانشناس رابرت فایرستون، بهعنوان «پیوند فانتزی» توصیف میکند، ندارند، توهم ارتباطی که احساس امنیت کاذبی را ایجاد میکند. در یک پیوند فانتزی، یک زن و شوهر از اعمال واقعی عشق خود صرف نظر میکنند تا رابطه معمولیتری داشته باشند و از نظر عاطفی بریده شوند.
دلبستگی مضطرب – بر خلاف زوجهایی که به طور ایمن وابسته هستند، افرادی که دلبستگی مضطرب دارند تمایل دارند که یک پیوند فانتزی ایجاد کنند. به جای احساس عشق واقعی یا اعتماد نسبت به شریک زندگی خود، اغلب احساس گرسنگی عاطفی می کنند. آنها اغلب به دنبال شریک زندگی خود هستند تا آنها را نجات یا تکمیل کنند. اگرچه آنها با چسبیدن به شریک زندگی خود به دنبال احساس امنیت و امنیت هستند، اما اقداماتی انجام می دهند که شریک زندگی خود را دور می کند.
حتی اگر افراد دلبسته مضطرب، مستاصل یا ناامن عمل می کنند، اما اغلب رفتار آنها ترس خود را تشدید می کند. هنگامی که آنها نسبت به احساسات شریک خود مطمئن نیستند و در رابطه خود ناامن هستند، اغلب نسبت به شریک خود سختگیر، خواستار یا مالکیت می شوند. آنها همچنین ممکن است اقدامات مستقل شریک زندگی خود را به عنوان تأیید ترس خود تفسیر کنند. به عنوان مثال، اگر شریک زندگی آنها شروع به معاشرت بیشتر با دوستان کند، ممکن است فکر کنند: “می بینید؟ او واقعاً من را دوست ندارد. این یعنی او مرا ترک خواهد کرد. من حق داشتم که به او اعتماد نکنم.»
دلبستگی اجتنابی نادیده انگاشته – افرادی که دارای وابستگی اجتنابی نادیده انگاشته هستند، تمایل دارند از نظر عاطفی از شریک زندگی خود فاصله بگیرند. آنها ممکن است به دنبال انزوا باشند و احساس «شبه مستقل بودن» کنند و نقش والدین را بر عهده بگیرند. آنها اغلب روی خود متمرکز می شوند و ممکن است بیش از حد به راحتی موجودات خود توجه کنند. شبه استقلال یک توهم است، زیرا هر انسانی به ارتباط نیاز دارد. با این وجود، افرادی که دارای دلبستگی اجتنابی نادیده انگاشته هستند، تمایل بیشتری به رهبری دارندزندگی می کند، هم اهمیت عزیزان را انکار می کند و هم به راحتی از آنها جدا می شود. آنها اغلب از نظر روانی دفاع می شوند و توانایی خاموش شدن عاطفی را دارند. حتی در موقعیتهای داغ یا هیجانی، آنها میتوانند احساسات خود را خاموش کنند و واکنشی نشان ندهند. به عنوان مثال، اگر شریک زندگی آنها مضطرب باشد و تهدید کند که آنها را ترک می کند، آنها با گفتن “به من اهمیت نمی دهند” پاسخ می دهند.
دلبستگی اجتنابی ترسناک – فردی که دارای دلبستگی اجتنابی ترسناک است، در حالتی دوسوگرا زندگی می کند که از اینکه خیلی به دیگران نزدیک یا خیلی دور باشد می ترسد. آنها سعی می کنند احساسات خود را از خود دور نگه دارند، اما نمی توانند. آنها نمی توانند فقط از اضطراب خود دوری کنند یا از احساسات خود فرار کنند. در عوض، آنها تحت تأثیر واکنش های خود قرار می گیرند و اغلب طوفان های عاطفی را تجربه می کنند. آنها تمایل دارند در خلق و خوی خود مختلط یا غیرقابل پیش بینی باشند. آنها روابط خود را از مدل کاری می بینند که شما باید به سمت دیگران بروید تا نیازهای خود را برآورده کنید، اما اگر به دیگران نزدیک شوید به شما آسیب می رسانند. به عبارت دیگر، فردی که می خواهند برای امنیت به سراغ او بروند، همان شخصی است که از نزدیک شدن به او می ترسند. در نتیجه، آنها هیچ استراتژی سازمان یافته ای برای برآورده ساختن نیازهای خود توسط دیگران ندارند.
در بزرگسالی، این افراد تمایل دارند خود را در روابط سخت یا دراماتیک با پستی و بلندی های فراوان بیابند. آنها اغلب ترس از رها شدن دارند، اما با صمیمی بودن نیز دست و پنجه نرم می کنند. آنها ممکن است زمانی که احساس طرد شدن می کنند به شریک زندگی خود بچسبند، سپس وقتی نزدیک هستند احساس کنند که در دام افتاده اند. اغلب اوقات، به نظر می رسد که زمان بندی بین آنها و شریک زندگی آنها ناموفق است. فردی که وابستگی اجتنابی ترسناک دارد، حتی ممکن است در یک رابطه توهین آمیز قرار گیرد.
خبر خوب این است که برای ایجاد یک پیوست ایمن هرگز دیر نیست. سبک دلبستگی ای که در کودکی بر اساس رابطه خود با والدین یا مراقب اولیه ایجاد کردید، نیازی به تعریف راه های ارتباط شما با کسانی که در بزرگسالی دوستشان دارید، ندارد. اگر سبک دلبستگی خود را بشناسید، می توانید راه هایی را کشف کنید که از خود در برابر نزدیک شدن و ارتباط عاطفی دفاع می کنید و برای ایجاد یک “وابستگی ایمن به دست آمده” تلاش می کنید.
یکی از راه های ضروری برای انجام این کار این است که داستان خود را معنا کنید. به گفته دکتر دن سیگل، تحقیقات دلبستگی نشان میدهد که «بهترین پیشبینیکننده امنیت دلبستگی کودک، اتفاقی نیست که برای والدینش در دوران کودکی رخ داده است، بلکه این است که چگونه والدین او از آن تجربیات دوران کودکی درک کردهاند». کلید “معنا ساختن” تجارب زندگی خود نوشتن یک روایت منسجم است که به شما کمک می کند تا درک کنید که چگونه تجربیات دوران کودکی شما هنوز بر زندگی شما تأثیر می گذارد. در دوره آنلاینی که من با دکتر دن سیگل رهبری خواهم کرد، شما را در فرآیند ایجاد یک روایت منسجم راهنمایی می کنیم تا به شما کمک کنیم دلبستگی های سالم تر و ایمن تر ایجاد کنید و حس شخصی خود را از انعطاف پذیری عاطفی تقویت کنید. وقتی ایجاد می کنید یک روایت منسجم، شما در واقع مغز خود را دوباره سیم کشی می کنید تا امنیت بیشتری را در خود و روابط خود ایجاد کنید.
همچنین می توانید با انتخاب شریکی با سبک دلبستگی ایمن، دفاع خود را به چالش بکشید و روی توسعه خود در آن رابطه کار کنید. درمان همچنین می تواند برای تغییر الگوهای دلبستگی ناسازگار مفید باشد. با آگاهی از سبک دلبستگی خود، هم شما و هم شریک زندگیتان می توانید ناامنی ها و ترس های ناشی از مدل های قدیمی کاری خود را به چالش بکشید و سبک های جدیدی از دلبستگی را برای حفظ یک رابطه رضایت بخش و عاشقانه ایجاد کنید.