چرا برندسازی مهم است؟
نام تجاری به دلیل تأثیر کلی که بر شرکت شما می گذارد برای یک تجارت کاملاً حیاتی است. برندسازی میتواند نحوه درک مردم از برند شما را تغییر دهد، میتواند کسبوکار جدید را هدایت کند و ارزش برند را افزایش دهد – اما اگر اشتباه انجام شود یا اصلاً انجام نشود، میتواند برعکس عمل کند.
“تعریف خوب استراتژی برند، هدف در نظر گرفته شده برای نقش مثبتی است که یک شرکت می خواهد در زندگی افرادی که به آنها خدمت می کند و جوامع اطراف آن ایفا کند.” – نیل پارکر
کسب و کار او کاری در مورد آن انجام می دهد یا نه. نتیجه می تواند یک شهرت خوب یا بد باشد. درک و استفاده از نام تجاری تنها به این معنی است که شما کنترل را در دست بگیرید و سعی کنید آن شهرت را کنترل کنید. به همین دلیل است که توصیه می شود از همان ابتدای راه اندازی کسب و کار خود، برندسازی را در نظر بگیرید.
برخلاف تصور عمومی، برندسازی یک «تاکتیک بازاریابی گران قیمتی نیست که فقط برندهای بزرگ از آن استفاده میکنند». برعکس – برندسازی ارتباط زیادی با عقل سلیم دارد و به شدت تحت تأثیر بازاری است که در آن هستید و سطحی که می خواهید در آن بازی کنید. برندسازی شامل ترکیبی ثابت از صلاحیت ها و فعالیت های مختلف است، بنابراین هزینه آن می تواند به شدت در هر مورد متفاوت باشد. مشاوران سطح بالا و اجرای بی عیب و نقص، البته از هر چیزی زیر آن گران تر خواهند بود. به همین ترتیب، برای مثال، برندسازی یک تجارت بینالمللی و چند محصولی بسیار چالشبرانگیزتر و منابع سنگینتر از یک کسبوکار محلی خواهد بود. هیچ رویکردی برای همه وجود ندارد.
نام تجاری ارزش کسب و کار را افزایش می دهد
برندسازی هنگام تلاش برای ایجاد تجارت آینده مهم است و یک نام تجاری قوی می تواند ارزش یک تجارت را با دادن اهرم بیشتر به شرکت در صنعت افزایش دهد. این امر آن را به دلیل جایگاه محکمی که در بازار دارد، یک فرصت سرمایه گذاری جذاب تر می کند.
نتیجه فرآیند برندسازی، نام تجاری است که شهرت و ارزشی را که به همراه دارد را در خود جای داده است. شهرت قوی به معنای یک برند قوی است که به نوبه خود به ارزش تبدیل می شود. این ارزش می تواند به معنای تأثیر، حق بیمه قیمت یا اشتراک ذهن باشد. برند یک دارایی تجاری است که به خودی خود دارای ارزش پولی نیز می باشد و باید جایگاه ویژه ای در ترازنامه کسب و کار داشته باشد زیرا ارزش کلی شرکت را افزایش می دهد. اگرچه این یک موضوع بحث برانگیز و یک کار دشوار برای بسیاری از شرکت ها است، اما دادن وزن مالی به برند به اندازه خود برند مهم است – به این “ارزش گذاری برند” می گویند.
برندسازی مشتریان جدیدی ایجاد می کند
یک نام تجاری خوب هیچ مشکلی در ایجاد کسب و کار ارجاع نخواهد داشت. نام تجاری قوی به طور کلی به این معنی است که تصور مثبتی از شرکت در بین مصرف کنندگان وجود دارد و آنها احتمالاً به دلیل آشنایی و اطمینان فرضی استفاده از نامی که می توانند به آن اعتماد کنند، با شما تجارت می کنند. هنگامی که یک برند به خوبی تثبیت شد، تبلیغات دهان به دهان بهترین و موثرترین تکنیک تبلیغاتی شرکت خواهد بود.
درست مانند شهرت یک شخص، شهرت یک برند نیز مقدم بر آن است. هنگامی که درک خاصی از نام تجاری در بازار ایجاد شد، زنجیره ای غیرقابل کنترل از انتشار آغاز می شود. تبلیغات دهان به دهان این تصور را منتقل می کند و اعتبار آن برند را بیشتر تقویت یا خدشه دار می کند. اگر شهرت مثبت باشد، مشتریان بالقوه جدید ممکن است با نام تجاری در تماس باشند، با داشتن یک ارتباط مثبت از قبل در ذهنشان که احتمال خرید از این برند را بیشتر میکند تا از رقبا.
غرور و رضایت کارکنان را بهبود می بخشد
زمانی که یک کارمند برای یک شرکت با برند قوی کار می کند و واقعاً پشت آن برند می ایستد، از شغل خود رضایت بیشتری خواهد داشت و در کاری که انجام می دهد درجه بالاتری از غرور خواهد داشت. کار کردن برای برندی که از اعتبار بالایی برخوردار است و در بین عموم مردم مورد توجه قرار می گیرد، کار برای آن شرکت را لذت بخش تر و رضایت بخش تر می کند.
همانطور که قبلا ذکر کردیم، ذینفعان یک برند فقط مشتریان نیستند، بلکه کارمندان نیز هستند. ما باید از این واقعیت آگاه باشیم که تعامل انسانی اساس تجارت است و کارکنان اولین خط ارتباطی هر برند – اولین سفیران هستند. کارمندانی که ارتباط خوبی با برند دارند، این ادراک را برای مشتریان و شرکایی که با آنها در تعامل هستند، تداوم می بخشند. این همچنین می تواند به رهبری بهتر، مشارکت بیشتر و محصولات و خدمات بهتر ترجمه شود.
ایجاد اعتماد در بازار
شهرت یک برند در نهایت به میزان اعتمادی که مشتریان می توانند به آن داشته باشند خلاصه می شود. هرچه بیشتر به یک برند اعتماد کنید، درک بهتری از آن، اعتبار آن و در نتیجه خود برند قویتر میشود.
برندینگ به دنبال راه درست برای کسب و حفظ سطح معینی از اعتماد بین شرکت و سهامداران آن است. این کار با ایجاد یک وعده واقعی و قابل دستیابی که برند را به روشی خاص در بازار قرار می دهد و سپس به آن وعده عمل می کند، انجام می شود. به سادگی، اگر وعده عملی شود، اعتماد در ذهن ذینفعان ایجاد می شود. در بازارهای بسیار شلوغ، اعتماد از اهمیت ویژهای برخوردار است زیرا میتواند باعث ایجاد تتفاوت بین قصد (در نظر گرفتن خرید) و عمل (انجام خرید)
برندسازی در عمل
موضوع برندینگ قطعا تک پیجری نیست. این یک موضوع دائماً در حال تکامل است که بسیاری از زمینههای تخصص را در بر میگیرد: مدیریت کسبوکار، بازاریابی، تبلیغات، طراحی، روانشناسی و موارد دیگر. برندسازی نیز لایه های مختلفی دارد که هر کدام معنا و ساختار خاص خود را دارند. این همان بازاریابی نیست، اما زمینه های مشترک زیادی بین این دو وجود دارد، به همین دلیل است که نمی توانیم بپذیریم یا انکار کنیم که برندسازی و بازاریابی به نوعی تابع یکدیگر هستند. آنها به یکدیگر وابسته هستند و هدف اصلی آنها خدمت به تجارت است.
انواع برندها
نوع برند مورد استفاده بستگی به نهاد خاصی دارد که از آن استفاده می کند. در زیر برخی از رایج ترین انواع برندها آمده است:
برندهای شرکتی: برندسازی شرکتی راهی است برای شرکت ها برای بازاریابی خود به منظور برتری در برابر رقبا. آنها یک سری تصمیمات مهم مانند قیمت گذاری، ماموریت، بازار هدف و ارزش ها را برای انجام این کار می گیرند.
برندهای شخصی: همانطور که در بالا ذکر شد، برندسازی دیگر فقط مختص شرکت ها نیست. مردم از ابزارهایی مانند رسانه های اجتماعی برای ساختن شخصیت های خود استفاده می کنند و در نتیجه برند خود را تقویت می کنند. این شامل پستهای منظم در رسانههای اجتماعی، اشتراکگذاری تصاویر و ویدیوها، و برگزاری ملاقات و احوالپرسی است.
برندهای محصول: این نوع برندینگ که به نام تجاری کالا نیز معروف است، شامل بازاریابی یک محصول خاص است. برندسازی یک محصول مستلزم تحقیقات بازار و انتخاب بازار هدف مناسب است.
برندهای خدمات: این نوع برندسازی برای خدمات اعمال میشود، که اغلب نیاز به خلاقیت دارد، زیرا در واقع نمیتوانید خدمات را به صورت فیزیکی نشان دهید.