اگر این ۱۸ ماه گذشته ما را مجبور به ارزیابی هر چیزی کرده است ، این اهمیت ارتباط است. اعم از فناوری های جدید ، فعالیت های بیرون از منزل یا غلاف های کوچکی که برای ایمن ماندن در آن جمع کرده ایم ، همه ما مجبور بودیم راه های خلاقانه ای برای ایجاد ارتباط در دنیای فاصله اجتماعی پیدا کنیم. پرورش روابط ما یکی از کامل ترین اهداف زندگی است. در اینجا دلیل اهمیت آن ذکر شده است ، و در اینجا چند پیشنهاد برای چگونگی انجام آن آمده است.
تحقیقات افراد با روابط اجتماعی قوی را با بسیاری از جنبه های سلامتی مرتبط کرده است ، از واکنش های ایمنی قوی تر تا سرماخوردگی تا خود طول عمر. “افرادی که احساس ارتباط بیشتری با دیگران می کنند ، سطح اضطراب و افسردگی کمتری دارند … عزت نفس بالاتر ، همدلی بیشتر با دیگران ، بیشتر قابل اعتماد و همکاری کننده است و در نتیجه ، دیگران برای اعتماد و همکاری با آنها بازتر هستند.” به طور خلاصه توسط پزشکی استنفورد. پیوند اجتماعی یک حلقه بازخورد مثبت از رفاه اجتماعی ، عاطفی و جسمی ایجاد می کند. “
در مورد اتصال هیچ عدد جادویی وجود ندارد. ما نیازی به داشتن یک میلیون دوست یا برون گرا نداریم. بلکه نزدیک بودن ارتباطات ما و شیوه های ما برای حفظ این ارتباطات است که چنین تغییری در کیفیت زندگی ما ایجاد می کند. برای تقویت روابط غنی کننده و تقویت کننده ، ما همچنین باید موانع موجود در خود را بشناسیم که ما را محدود می کند یا مانع نزدیک شدن بیش از حد به دیگران می شود. در اینجا مواردی وجود دارد که می توانیم برای ایجاد و حفظ ارتباطات قوی تر روی آنها کار کنیم.
الگوهای دلبستگی خود را در نظر بگیرید
نظریه دلبستگی نشان می دهد که چگونه از کودکی داشتن یک دلبستگی ایمن مانند داشتن یک بستر امن است که می توانیم از آن خارج شده و جهان را کاوش کنیم. دلبستگی ایمن به ما می آموزد که می توانیم به دیگران اعتماد کرده و به آنها وابسته باشیم ، در حالی که در درون خود احساس امنیت می کنیم. همچنین الگویی از نحوه انتظار دیگران در طول زندگی ما ایجاد می کند.
انسان ها اشتیاق طبیعی برای برقراری ارتباط دارند. ما به دنبال چیزی هستیم که دکتر دانیل سیگل چهار S وابستگی را نامیده است: احساس امنیت ، دیده شدن ، آرامش و اطمینان. با این حال ، در دوران کودکی ، هنگامی که ما برای اولین بار الگوهای دلبستگی خود را توسعه می دادیم ، رویدادهای دردناکی که در آنها یک یا چند مورد از این چهار عنصر را تجربه نکرده بودیم ممکن است منجر به الگوهای دلبستگی ناامن شود. به نوبه خود ، ما به احتمال زیاد سازگاری و دفاع در درون خود ایجاد کرده ایم که باعث می شود هنگام نزدیک شدن به شخص دیگری بیشتر مراقب باشیم. برای اینکه در وضعیت آسیب پذیر و باز بمانیم ، باید مراقب باشیم که این پدافندها چگونه کار می کنند و به طور فعال برای حفظ ارتباط تلاش می کنیم. درک الگوهای دلبستگی و سازگاری های اولیه ما می تواند تأثیر زیادی بر احساس و رفتار ما در روابط داشته باشد.
به یک منتقد داخلی توجه کنید که شما را مجبور به تنهایی می کند
به همه زمان هایی که خودمان را منزوی می کنیم فکر کنیم. گاهی اوقات به این دلیل است که ما به استراحت ، استراحت یا زمان برای تأمل نیاز داریم. در مواقع دیگر ، نیروی مخرب تری در حال بازی است. اکثر ما “صدای درونی انتقادی” داریم که ما را تربیت می کند و ما را به سمت رفتارهای محدودکننده می کشاند. این “صدا” اغلب هنگامی که ما تنها هستیم بلندترین صدا است ، بنابراین آنجا دوست دارد ما باشیم.
این می تواند مانند یک قلدر سادیستی به نظر برسد و با افکاری مانند “فقط خودت را حفظ کن. آن شخص واقعاً نمی خواهد شما را ببیند. ” در مواقع دیگر ، حتی ممکن است آرامش بخش به نظر برسد و افکار زیر را به ما تغذیه کند: “چرا تنها نیستی؟ می توانید نوشیدنی بخورید و استراحت کنید. به هر حال شما به کسی احتیاج ندارید. ” مشکل این است که وقتی منتقد درونی ما ما را تنها بگذارد ، می تواند بار دیگر بی رحمانه شده ، ما را زمین گیر کرده و از احساس ارتباط ما با دیگران باز دارد.
با خود سخاوتمند باشید
برای مقابله با دستورات منتقد درونی خود ، می توانیم اقداماتی را انجام دهیم که به نفع ما است. این شامل خارج شدن از خودمان و سخاوتمند بودن با زمان است. برقراری ارتباط با دوستان ، به ویژه در این دوره دشوار در زندگی ما ، پرسیدن سواالات و نشان دادن علاقه فعالانه به آنچه که شخص در حال گذراندن آن است ، فقط به دیگران ارائه نمی شود ، بلکه به خود ما نیز ارائه می شود. این به ما کمک می کند تا پیوندهای عمیق تر و قابل اطمینان تری ایجاد کنیم و همچنین از خود خارج شویم و چشم انداز مسائل مربوط به زندگی خود را بدست آوریم.
به اتصالات زمان و توجه لازم را بدهید
گم شدن در همه چیز از مشاغل و مسئولیت های فوری گرفته تا دستگاه های ما و جریانهای بی پایان سرگرمی آنلاین آسان است. این موارد مطمئناً می تواند بخشی از روزهای ما را به خود اختصاص دهد ، اما مهم است که فضای واقعی را برای افرادی که برای ما اهمیت دارند ایجاد کنیم. هر تلاشی که ما برای حضور کامل در هر زمان انجام می دهیم غنی از پاداش است ، خواه با شریکمان ، فرزندمان ، یک دوست قدیمی یا یک دوست جدید. حضور حاضر بخشهایی از ما را بیرون می آورد که می توانیم به راحتی آنها را از هم جدا کنیم یا حتی احساس کنیم گم شده ایم ، اگر با گذراندن وقت با افراد خاصی شعله ور نشوند. ما باید عمل اتصال را در اولویت قرار دهیم نه اینکه آن را بی اهمیت یا یک کار سخت بدانیم.
ترمیم گسیختگی ها
به ناچار در هر رابطه اتفاقاتی می افتد که باعث گسست می شود موارد ارتباط نادرست با شریک خود ، مشاجره با فرزندانمان ، زمان هایی که ما آن را با یک دوست “از دست می دهیم” ، همه این موارد در نهایت رخ می دهد ، زیرا ما یک انسان هستیم. ما به هر رابطه ای مسلح می شویم که دارای یک منتقد درونی سخت و سابقه دلبستگی پیچیده است ، بنابراین راه هایی وجود دارد که ما در لحظاتی که پشیمان می شویم عمل کنیم. بهترین کاری که می توانیم در این موارد انجام دهیم تعمیر است. این به معنای داشتن رفتار ما ، باز و مستقیم بودن ، تصدیق آنچه اتفاق افتاده است و تأیید تجربیات طرف مقابل (نه لزوماً با موافقت با همه آنچه می گویند ، بلکه با در نظر گرفتن احساسات و شنیدن آنها با همدلی). عکس آن نیز صادق است ؛ وقتی از طرف کسی که با او در ارتباط هستیم احساس ناراحتی می کنیم ، همچنین می توانیم با دست یابی به ما ، تصدیق صدمه خود و تلاش برای دستیابی به درک مشترک از آنچه بین ما اتفاق افتاده است ، ترمیم کنیم.
در فعالیت های جدید شانس بگیرید
حتی در این دوره زمانی ناپایدار ، ما می توانیم در مورد فعالیت های جدید تلاش کنیم. این ممکن است به معنای ایجاد یک نوع جدید از ماجراجویی در خانه با خانواده ما یا دوست یابی به روش های بعید باشد. چندین نفر که می شناسم راه هایی برای داوطلب شدن پیدا کردند ، بسیاری آنلاین و با افراد همفکر و جالب دیگری در این راه آشنا شدم. زنده ماندن در بخشی از خودمان که چیزهای جدیدی را تجربه می کند و به دنبال درک دیگران است ، در واقع باعث می شود که ما احساس حیاتی تر و به طور کلی متصل باشیم.
همه چیز اتفاق می افتد
وقتی صحبت از ارتباطات اجتماعی می شود ، ما نباید از عوامل ایجاد کننده اتفاقات دریغ کنیم. وقتی ما ارتباط خود را با کسی قطع می کنیم ، دلیلی وجود دارد که آنها آن را دور می زنند. اغلب وقتی تلاش کمتر و کمتری انجام می شود ، به تدریج اتفاق می افتد. چه در یک رابطه عاشقانه باشد و چه با یک دوست قدیمی که دور شده است ، ما باید سعی کنیم یک نگرش پرانرژی برای ایجاد فرصت های ارتباطی اتخاذ کنیم. این کار را می توان به شیوه ای سرگرم کننده و سبک انجام داد که به ما فشار وارد نمی کند ، بلکه ما را به کنجکاوی در مورد آنچه ما را روشن می کند دعوت می کند.
اگر به اتصال به عنوان یک وظیفه دیگر در لیست کارها نزدیک شویم ، به احتمال زیاد بسیار سخت خواهد بود. در عوض ، ما باید آن را به عنوان فرصتی برای مشارکت بخشی از خود بدانیم: راهی که ما دوست داریم با هم شوخی کنیم ، فعالیتی که دوست داریم به اشتراک بگذاریم ، تجربه ای سرگرم کننده که می توانیم برنامه ریزی کرده و منتظر آن باشیم. هر چیزی که برای ما مفید باشد ، چیزی است که ارزش دنبال کردن آن را دارد. ما همیشه می توانیم به دنبال راه هایی باشیم که برای ما منحصر به فرد و معنی دار باشد. کنجکاو و باز بودن برای دیگران هدیه ای است که ما به آنها و خودمان می دهیم.